همین اول بگم به جان خودم من دستم جلو پیشونیم بود برای فرار از تیغ افتاب. اصلا راستش اول دو نفر رو دیدم از پیچ خیابون به دو پیچیدند بعد که دقت کردم دیدم که دو نبود و مشغول هول دادن ماشین بودن. ببین اصلا در تمام عمرم سابقه نداشت چنین جمله ای بگم ولی نمیدونم به خاطر تاثیر خوندن متوالی توییت های خاطرات و ایضا زر زر و ناله های جماعت مدعی مخالفت با نگاه جنسیتی بود که یهو با خودم گفتم حتما راننده ش هم خانمه که چشم چرخوندم سمت شیشه جلو و یه مرد سیبیلو رو پشت فرمون دیدم. نه خودت باشی تیغ افتاب تو چشت و شرمندگی فکر گذشته از ذهنت تو وجدانت یهو ببینی راننده پیاده بشه بره سمت پیچ و شروع کنه به بال بال زدن و ناگهان یه دختر جوون از راه برسه و بپره پشت فرمون و گازشو بده و بره چه حالی میشی؟ ها؟! نه میخوام بدونم خودت چجوری میشی که پس فردا نگی این چرا اونجوری منو نگاه کرد. والا!

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کهربا رنگین قارچ کفیر دبیرستان شهید افتخاری وبلاگ انتشار مطالب شیمی نگین کویر دنیای مزه ها بزرگترین وبلاگ هواداران فیورنتینا مجله خبری امید اسلام